محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 18 سال و 9 روز سن داره
احمد رضااحمد رضا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات من

یه شعر از بابام که واسم سروده

1391/7/15 14:47
نویسنده : محمد رضا
143 بازدید
اشتراک گذاری

کیفی به دوش و گلی بدست و خندان لبان تو

مهر است و محیط مدرسه جانی دگر گرفت

ذوقی به چهر و شوری بجان و رفتی تو در کلاس

اشکی ز شوق تو این واقعه از پدر گرفت

داند خدا که هردم آرزو کردم این روز خوب

اینک نگر که چسان کودکم بال و پر گرفت

زین هلهله و هیاهوی کودکان مدرسه

شور و شعف به جان شد و شادی بصر گرفت

گویی که دیروز من امروز آمده دربرم

کز در و دیوار مدرسه هر خاطره سر گرفت

دیروز گاه من بود و امروز گاه تو ای پسر

تا گاه کودکی تو کی رخت سفر گرفت

روزی رسد ای ((علی)) که خود ببینی به چشم خود

کاین کودک تو چسان دست پدر گرفت

اولین روز مدرسه ات مبارک پسرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سپیده
14 آبان 91 12:17
سلام. وبلاگ "کودک من" مسابقه شماره 3 رو شروع کرد. دوست داشتید شرکت کنید. با تشکر http://koodakeman91.niniweblog.com
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات من می باشد