محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
احمد رضااحمد رضا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات من

امتحان جهشی

سلام دوستان اومدم بگم بابا بزرگ من تنفسش بهتر شده امروز من تونستم اونو ببینم. آخه نمیذاشتن من برم بخش . داشتن میبردنش سی تسی اسکن منم بیرون بخش بهشون ملحق شدم. خیلی لاغر شده و چشمانش بازه ولی هیچ حرفی نمیزنه.اصلا نمی تونه حرکت کنه .خدا کنه بهتر بشه . یه خبر دیگه هم دارم.متاسفانه امتحان جهشی از من نگرفتن میدونین چرا ؟ چون میگن جهشی فقط برای پایه های دوم و سومه . آخه من کلاس اولم.خیلی جالبه بچه ها از من تست پایه دوم گرفته بودن و نفر اول شدم بعدش از استان اسم من اومدش شهرستان هیچکی نفهمیده بود من کلاس اولی هستم تاا ینکه وقتی رفتم واسه امتحانات دوم ثبت نام کنم مدیر مدرسه متوجه اشتباه شد و گفتش که شما اولی و نمی تونی امتحان بدی ایشالله سال...
19 مرداد 1392

یه خاطره که امروز از مادرم شنیدم

سلام بچه ها امروز مامانم یه چیزی بهم گفت که مو بر تنم سیخ شدش . در مورد تولد من بود .میگفت  دو همکار داشته که در دو زمان مختلف با آنها کار میکرده و اونا همدیگرو نمی شناختن . جالب اینکه هر دو سیده بودن.شغلشون دکتر بودش دکتر عمومی.یکی از اونا یه روز به مامانم میگه این خانم دکتری با این مشخصات میشناسین؟ و اون میگه بله قبل از شما با من همکار بوده . میگه تو خوابم اومده و یه بچه بسیار زیبا رو  بهم نشون داده و گفته بیا با هم بریم و اینو بدیم به شما(مامان من)   .بعدش به مامان میگه دو هفته بره مرخصی و بعد از دو هفته بره آزمایش بده .جالبه بدونین بابام هم صورت منو قبل از آزمایش تو خواب میبینه شب تولد حضرت محمد (ص) و میگه ...
7 مرداد 1392

بابابزرگ من در کماست

سلام دوستان من دو روزاست که بابابزررگ من در بیمارستان بستری است اون سکته کرده و حالش خوب نیست در این شب های ماه مبارک رمضان از پدر و مادر هاو بخصوص شمابچه های خوب تقاضا دارم که برایش دعا کنید. ...
28 تير 1392

ستاره

بادآسمان را دیشب تکان داد سه تاسستاره دردستم افتاد بودندآن ها بسیارزیبا یکدانه اش را دادم به بابا آن دیگری را دادم به مادر دیدم که مانده یکدانه دیگر آن رابه بالا پرتاب کردم این کارهارا درخواب کردم    
28 تير 1392

احوال پرسی

پروانه ازگل احوال پرسید. گل گفت:خوبم پروانه خندید گل یازترشد باناز خوابید پروانه دورش آرام رقصید
27 تير 1392

تبریک ماه مبارک رمضان

سلام من امروز واسه تست هوش رفتم .حدود ساعت هشتو ربع کم رففتم تو یه اتاق با یه خانم که ازم تست بگیره و تا ساعت 9 که بیرون اومدم. خیلی خسته شدم و دو تا سوال آخری رو نتونستم جواببدم. بابام گفت که ایرادی نداره. این تست واسه این بود که بعدش بتونم بصورت جهشی کلاس دوم رو بگذرونم و برم کلاس سوم.من کتاب دوم رو تموم کردم و منتظرم شهریورماه امتحان بدم. البته اگر تو تست هوش قبول بشم.اینجوری بابام سر قولش هست و قراره یه مینی لب تاب واسم بگیره.واسم دعا کنین تو تست قبول بشم . ممنونم دوستان.راستی ببخشید یادم رفت ماه مبارک رمضان رو تبریک بگم . مبارکه این ماه بر همه تون ایشالا تا آخر ماه بتونین به نماز و روزه هاتون برسین .تا بعد
20 تير 1392

من 8 سال مه

سلام. من ٨ سالمه ومیتونم در وبلاگم بنویسم، راستی جواب سئالمو دادید. امشب به وبلاگم میام   ...
20 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات من می باشد