محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 18 سال و 5 روز سن داره
احمد رضااحمد رضا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات من

من 8 سال مه

سلام. من ٨ سالمه ومیتونم در وبلاگم بنویسم، راستی جواب سئالمو دادید. امشب به وبلاگم میام   ...
20 خرداد 1392

مرغ مینا

سلام من مرغ مینا مو دوست دارم ٢ماه بعد بابام  اون رو به ... کی داد. دانش آموز. پرنده فروش ؟........
19 خرداد 1392

خلیج فارس ایران

این آب های گرم باساحل جنوب این آفتاب داغ بامردمان خوب این جاخلیج فارس چون قلب میهن است نامش،همیشگی درسینه ی من است.
2 ارديبهشت 1392

نیایش

ای خدای مهربان، توراشکرمیکنیم که به ما توانایی دادی تاخواندن و نوشتن را یادبگیریم. خدایا!ازآموزگارخوب خود،سپاس گزاریم که به ماخواندن، نوشتن ودرست فکرکردن رایاد میدهد.ازپدر و مادر دل سوز خود،سپاس گزاریم که برای بزرگ کردن ما زحمت فراوان می کشند. خدایا!امروز که آخرین درس کتاب را می خوانیم ،بسیار خوش حالیبم که می توانیم داستان های شیرین و کتاب های آموزنده بخوانیم.
1 ارديبهشت 1392

شروع امتحانات

سلام بچه ها راستی شماهامیدونیدکه من میخوام برم به جشن.منظورم جشن پایان سال تحصیلاته .جشن در یک سینما قراره برگزار بشه.منم باید انجا دعا بخوانم . دعا درس آخر کتابمونه.باید جشن خوبی باشه .من منتظر آنروزم.  
31 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات من می باشد